باز انگاری سَرِ کارم، نمی دانم چرا؟
بی تو احساس بدی دارم، نمی دانم چرا؟
گاه پرسه می زنم درکوچه باغ شعر تو
توی خواب انگار بیدارم، نمی دانم چرا؟
گاه مثل جمعه ها بدجور می گیرد دلمم
بغض های زیر آوارم، نمی دانم چرا؟
می دهد واژه به واژه بوی نم این روزها
جوهر کمرنگ خودکارم، نمی دانم چرا؟
گاه گاهی فکر اینم از تو در یک روز سرد
بی محابا دست بردارم، نمی دانم چرا؟
بازهم با آن همه نامهربانی نازنین
عاشقانه دوستت دارم نمی دانم چرا؟
#قاسم_پهلوان
دیگر اشعار : قاسم_پهلوان
نویسنده : علیرضا بابایی